پیشگیری یا درمان؟

پیشگیری یا درمان؟
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
سلام دوست عزیز.خوشحال میشم آدرس وبلاگ من رو در وب خودت بذاری. بازهم به وب من سربزن.ممنونم





 

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند،
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت
که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند،
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!


[ سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:داستان,داستان پند آموز,مسلمان, ] [ 13:40 ] [ Mahtab ]

.: Weblog Themes By SibTheme :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 261
بازدید ماه : 385
بازدید کل : 321736
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1